داستان نویسی هنر خلق داستان است. یک داستان می تواند واقعی یا تخیلی باشد، اما همیشه یک عنصر داستانی دارد. داستان نویسی یک مهارت است که می توان آن را با تمرین و تعهد آموخت. افرادی که قصه میگویند و تعالیم خود را به جهان انتقال میدهند، نقشی مهم و تأثیرگذار در ساختار جامعه دارند. این مفهوم از سرخپوستان هوپی، به وضوح نمادی از قدرت و تأثیرگذاری است که داشتن داستان و افتتاحیههای تعالیمی به همراه دارد. این اصطلاح، بیانگر توانایی افراد در تبدیل داستانها به ابزاری برای حاکمیت بر جهان است و تشویق به تأمل در معنای عمیق دارد. برای دانستن نکات کاربردی در مورد داستان نویسی و آموزش داستان نویسی در ادامه مقاله با آکادمی آموزشی سجاد رفیعی همراه باشید.
ما با یک داستان قوی و جذاب میتوانیم تأثیرگذاری بیشتری در جوامع ایجاد کنیم، توانایی به وجود آوردن ارتباطات جدید، تغییر قوانین موجود یا ایجاد دیدگاههای نو را فراهم سازیم. قبل از آنکه به بحث در مورد فنون داستان نویسی بپردازیم، مهم است که اهمیت داستان را درک کنیم. یک سوال مطرح میشود: چرا باید داستان بسازیم یا بخوانیم؟ آیا افراد زیادی در جهان هستند که خاطرات زندگی خود را ثبت کرده و داستانهایشان را با دیگران به اشتراک گذاشته و یا حتی دفتر خاطراتی دارند؟
شما که در حال خواندن این مقاله هستید، آیا خودتان هم روزمرگیهای خود را در دفتر خاطرات ثبت میکنید یا به عنوان یک داستاننویس فعال در جریان زندگی خود داستانهای جذابی را روایت میکنید؟ اگر دفتر خاطراتی در اختیار دارید، به شما تبریک میگویم، زیرا شما در حقیقت یک داستاننویس حرفهای هستید که تا کنون مسیر گستردهای در دنیای داستان نویسی پیمودهاید. این تجربه به شما کمک بزرگی میکند و نشاندهنده پیشرفتهای چشمگیر شما در حوزه آموزش داستان نویسی است.
در حین پیشروی در مسیر نویسندگی، شناخت استعداد نویسندگی در خود یکی از گامهای حیاتی است. برای این منظور، افراد میتوانند از ابزارها و روشهای مختلفی استفاده کنند تا اطمینان حاصل کنند که آیا واقعاً استعداد نویسندگی دارند یا خیر. یکی از بهترین راهها برای این تست و شناخت بهتر استعداد نویسندگی، مراجعه به مدرسان و متخصصان حوزه نویسندگی است.
با مراجعه به مدرسان حرفهای نویسندگی، افراد میتوانند در محیطی تخصصی نه تنها مهارتهای نویسندگی خود را تقویت کنند بلکه با بازخوردهای سازنده از افرادی با تجربه در این زمینه، به شناخت بهتری از نقاط قوت و ضعف خود بپردازند. یکی از مؤسسات معتبر و حرفهای در این زمینه، آکادمی آموزشی سجاد رفیعی میباشد که به عنوان یک منبع معتبر برای تست استعداد نویسندگی شناخته شده است.
با تکیه بر تخصص و تجربه مدرس این آکادمی، افراد میتوانند مهارتهای نویسندگی خود را به سطح بالاتری برسانند و همچنین اطمینان حاصل کنند که آیا هنر و استعداد ذاتی نویسندگی در آنها وجود دارد یا نه. این راهنماییها و بازخوردهای حرفهای میتوانند به شکل قابلتوجهی در پیشرفت و توسعه فرد در حوزه نویسندگی تأثیرگذار است.
یک داستان خوب شامل عناصر زیر است:
هسته اصلی یک داستان است. این شامل آنچه اتفاق می افتد، شخصیت ها، مکان و زمان است.
افرادی هستند که در داستان اتفاق می افتند. آنها باید پیچیده و باورپذیر باشند. مکان: جایی است که داستان اتفاق می افتد. باید به خوبی توصیف شود تا خواننده بتواند آن را در ذهن خود تصور کند.
زمانی است که داستان اتفاق می افتد. باید به خوبی مشخص شود تا خواننده بتواند در زمان داستان قرار بگیرد.
تنش و هیجان را در داستان ایجاد می کند. میتواند بین شخصیتها، اهداف، یا ارزشها باشد.
این مورد داستان را جالب و جذاب میکند. می تواند از طریق طرح، شخصیت، یا پیام داستان ایجاد شود.
پایان داستان باید رضایت بخش باشد. باید به نوعی سوالات خواننده را پاسخ دهد و احساس رضایت ایجاد کند.
قبل از آغاز توسعه یک آثار هنری، نقاشان اغلب با ایجاد یک اتود اولیه با مداد روی بوم نقاشی شروع به کار میکنند. این اتودها به آنها کمک میکنند تا اجزای مختلف نقاشی را مشخص کنند و طرح کلی آثار خود را ایجاد نمایند. سپس، با استفاده از رنگهای روغن یا سایر رنگهای هنری، به فرآیند نقاشی اصلی پرداخته و جزئیات را به تصویر میکشند.
همین اصل، در حوزه داستان نویسی نیز اعمال میشود. قبل از آغاز نگارش یک داستان، نیاز است که نویسنده یک نقشه ذهنی داشته باشد؛ یک طرح داستان یا پیرنگ که تمامی رویدادهای مهم داستان به صورت خلاصه در آن ثبت شده باشد. این نقشه ذهنی به نویسنده کمک میکند تا ساختار داستان را به دقت رعایت کرده و داستان خود را با توجه به جزئیات مورد نظر به تصویر کشیده و ارتقا دهد.
در فرآیند ساخت یک داستان، ما با مرحله مقدمه چینی آغاز میکنیم. در این مرحله، شخصیتهای داستان به خواننده معرفی میشوند و جوانب مختلف ویژگیهای آنها باز میشود. این تیپهای شخصیتی، اساساً پایه و ابتداییترین لبههای ماجراها را برای مخاطبان ما رقم میزنند.
پس از مقدمه چینی، در مرحله کنش صعودی، رویدادها و اتفاقات داستان به تدریج ارائه میشوند. این فرآیند، خواننده را با تنشها و تحولات مهم داستان آشنا میکند و او را در دنیای پیچیدهتر و پرماجرای داستان میکشاند.
نقطه اوج به عنوان نقطه عطف مهم داستان ظاهر میشود. در این مرحله، نتیجه رویدادها و حوادث به گونهای نمایان میشود که به عنوان یک لحظه استثنایی و اساسی در داستان تلقی میشود. نویسنده با دقت بیشتری به این نقطه تمرکز میکند تا خواننده را شگفتزده کند.
پس از نقطه اوج، میتوان گره افکنی را در داستان ایجاد کرد؛ مرحلهای که با پیچیدگی و تعاملات پیچیده بین شخصیتها و رخدادها همراه است. بعد از این گره افکنی، تعلیق وارد میشود، که یک لحظه از فعالیت نسبی داستان است.
سپس به گره گشایی پرداخته میشود، که اتفاقات برای خواننده روشن میشوند و پیچیدگیها حل میگردند. در پایان بندی، نویسنده به تدریج داستان را به نتیجه میرساند و موضوعات و ماجراها به یک پایان جامع و مطلوب میرسند.
در طول فرآیند تدوین داستان، مفاهیمی به کار رفتهاند که نیاز به روشنسازی بیشتری دارند. به عنوان مثال، گره افکنی یک جنبه مهم در ساختار داستان است. این به معنای ایجاد چالشها و موانع برای شخصیتهای داستان میباشد. این چالشها و موانع میتوانند در پیشرفت داستان، شخصیتها را به چالش بکشانند و برای خواننده تعاملات جذاب ایجاد کنند.
همچنین، واژه تعلیق نیز نقش مهمی در داستان نویسی ایفا میکند. تعلیق به معنای ایجاد یک ابهام در داستان است که مخاطب را وادار به تفکر و اندیشه میکند. این ابهام میتواند به مخاطب اجازه دهد تا پیشبینی کند که بعد از این قسمت از داستان چه اتفاقی خواهد افتاد، و این تعلیق مخاطب را برای مطالعه بخشهای بعدی داستان ترغیب کرده و جذابیت داستان را دو چندان کند.
واژه گرهگشایی هم به ماجراهای داستان ارتباط دارد. در واقع، گرهگشایی به معنای باز کردن گرهافکنی است یا به عبارتی، مشخص کردن سرنوشت شخصیتها و حل کردن معماها و تعقیبات داستانی است. این لحظه مهم داستان باعث تسلیم کردن پازل داستانی به خواننده میشود و نتیجهٔ نهایی داستان به وضوح آشکار میشود.
سرانجام، پایانبندی به عنوان آخرین فاز از داستان، نتیجه و پایان داستان را به ما ارائه میدهد. این بخش مهم به خواننده اجازه میدهد تا داستان را به یک نتیجه منطقی و جذاب برساند و به او احساس کاملی از تمامیت داستان را منتقل کند.
داستان نویسی یک فرآیند خلاقانه است که می تواند به روش های مختلفی انجام شود. با این حال، برخی مراحل کلی وجود دارد که معمولاً دنبال می شوند:
ایده پردازی: اولین قدم در داستان نویسی پیدا کردن یک ایده خوب است. می توانید از تجربیات شخصی خود، رویاهای خود یا موضوعاتی که به آنها علاقه دارید الهام بگیرید.
طرح ریزی: پس از اینکه یک ایده پیدا کردید، باید شروع به طرح ریزی داستان خود کنید. این شامل ایجاد یک طرح کلی از داستان، شخصیت ها و مکان ها است.
نوشتن: پس از اینکه طرح خود را ایجاد کردید، می توانید شروع به نوشتن داستان خود کنید. این مرحله زمان زیادی می برد، بنابراین صبور باشید.
ویرایش: پس از اینکه داستان خود را نوشتید، باید آن را ویرایش کنید. این شامل اصلاح اشتباهات دستوری و املایی و همچنین بهبود جریان داستان است.
بازخورد: پس از اینکه داستان خود را ویرایش کردید، می توانید از دیگران بازخورد بگیرید. این می تواند به شما کمک کند تا داستان خود را بهبود بخشید.
راه های زیادی برای آموزش داستان نویسی وجود دارد. می توانید در کلاسهای داستان نویسی شرکت کنید، کتاب های آموزشی بخوانید یا از کلاس آنلاین استفاده کنید. همچنین می توانید با تمرین منظم مهارت خود را بهبود ببخشید.
داستان نویسی یک مهارت ارزشمند است که می تواند شما را به یک نویسنده ماهر تبدیل کند. با تمرین و تعهد، می توانید داستان هایی خلق کنید که خوانندگان را جذب و درگیر کنند.
جوانب اساسی و اصول داستان نویسی به صورت کاملاً مشخص و تعریف شده هستند. اما برای درک کامل این اصول و بهرهمندی از آنها، لازم است ابتدا درک کلی از مفهوم داستان پیدا کنید. داستان، بیش از یک اتفاق سرگرم کننده، یک اثر هنری است که از طریق آن دنیای موازی را باز میکنیم و شخصیتها را در ماجراهای خود راهنمایی میکنیم.
پیش از آنکه به تعلم اصول داستان نویسی بپردازید، ضروری است که درک کنید که داستان به عنوان یک روایت، درواقع یک تجربه هنری است که توانایی خلق جهانی جدید و متفاوت را دارد. بنابراین، آشنایی با مفهوم اصلی داستان نقطه شروعی برای درک اصول عمیقتر آن محسوب میشود.
زاویه دید در داستان نویسی یک جنبه اساسی و تأثیرگذار است که به شدت تأثیرگذاری ما با خواننده را مشخص میکند. دو نوع زاویه دید مهم و کاربردی در دنیای داستاننویسی وجود دارد: زاویه دید اول شخص و سوم شخص. این دو نوع زاویه دید، ابزارهای قدرتمندی هستند که نویسنده را در ساختار و تأثیرگذاری داستان یاری میدهند.
به معنای روایت داستان از دیدگاه و تجربیات شخصیت اصلی، یک احساس صمیمیت و ارتباط عمیق با خواننده را ایجاد میکند. برای مثال: “من برای کنترل استرس خودم همیشه نفس عمیقی میکشیدم. چهرهام تابلویی از احساسات بود و هر لحظه ممکن بود کسی به من نزدیک شود و مرا به عنوان اولین پاسخدهنده به سوالات انتخاب کند.”
به نوعی داستان را از خارج نگاه میکند و به نوعی روایتگر بیجانبه داستان است. این زاویه دید ممکن است امکان خلق جهان گستردهتر و شخصیتهای بیشتر را فراهم کند و به خواننده امکان مشاهده دیدگاههای مختلف را بدهد.
به گونهای که در دنیای داستان نویسی، تفاوت میان زاویه دید اول شخص و سوم شخص بسیار برجسته و حائز اهمیت است. اما باید به یاد داشته باشیم که در این حوزه، زاویه دید دوم شخص کمتر کاربرد دارد و به ندرت به عنوان یک انتخاب متداول در داستان نویسی ظاهر میشود. این نوع زاویه دید از ضمیر “تو” استفاده میکند و به طور مستقیم به خواننده اشاره دارد. این زاویه دید معمولاً در نوشتههای انگیزشی، علمی یا روانشناسی مورد استفاده قرار میگیرد. به عنوان مثال، “تو میتوانی به خودت اعتماد کنی و تواناییهایت را بهبود بخشی.”
زاویه دید اول شخص، با ارائه دیدگاه و تجربیات مستقیم شخصیت اصلی، یک ارتباط فوری و عمیق با خواننده ایجاد میکند. این نوع زاویه دید به خوبی در داستانهایی با اهمیت بیشتر بر تجربیات فردی و داخلی شخصیتان تمرکز میکند.
در مقابل، زاویه دید سوم شخص از یک دیدگاه جانبی و بیطرف داستان را روایت میکند. این نوع زاویه دید به نویسنده امکان میدهد تا دیدگاهها و تفکرات مختلف شخصیتها را ارائه کرده و جهان داستان را از زوایای مختلف به نمایش بگذارد.
آموزش داستان نویسی یک فرآیند خلاقانه و چالش برانگیز است که میتواند به شما کمک کند تا مهارت های خود را در نوشتن داستان بهبود بخشید. با یادگیری اصول داستان نویسی، می توانید داستان هایی خلق کنید که خوانندگان را جذب و درگیر کنند. شما میتوانید برای آموزش صفر تا صد نویسندگی به آکادمی آموزشی سجاد رفیعی اعتماد کنید. این آکادمی با ارائه روشهای نوین آموزش نویسندگی در خدمت شماست.